امروز، حجم بالا و سرعت تبادل اطلاعات مرتبط با مشتری، سازمانها را غرق در خود ساخته است. در ضمن، مسئله این است که برخی سازمانها برای دستهبندی و توصیف مشتریان خود، فناوری و نظام یکپارچه نداشته و برخی دیگر از آنها فاقد قابلیتهای اجرایی لازم برای شخصیسازی و ارتباطات و تجربیات هستند؛ اما رایجترین و شاید بزرگترین مانع بر سر راه عملکرد مبتنی بر مشتری مداری، در اصل، فقدان فرهنگ مشتری مداری سازمانی است. هنوز هم بیشتر سازمانها غالباً بر مبنای تمرکز بر محصول و فروش عمل مینمایند. به این ترتیب، مشتری مداری تنها در بخشهای خاصی از قبیل بازاریابی، در اولویت قرار میگیرد. برای پیادهسازی و اجرای یک استراتژی مشتری مداری، سازمان باید دارای فرهنگی هماهنگ با این مسئله باشد. در ضمن، برای انجام چنین کاری، ضروری است رهبران و مدیرانی به کار گمارده شوند که لزوم چنین طرز تفکر و ارزشهای آن را در کارکنان خود ترویج میدهند.
برچسب:
0 دیدگاه